به گزارش همشهری آنلاین، ۲ روز قبل کارآگاهان دایره جنایی پلیس آگاهی مشهد پرونده گم شدن زن جوانی را زیر ذرهبین تحقیقات بردند که هیچ نشانهای از گم شدن او وجود نداشت، به طوری که گویی حادثهای رخ نداده است و آن زن در مکانی نامعلوم به زندگی ادامه میدهد.
اما سطور تنها برگ این پرونده که گزارشی از گم شدن این زن در یکی از مراکز زیارتی بود، ذهن جستجوگر کارآگاه را قانع نمیکرد. این گزارش بیانگر آن بود که دختر ۲۰ سالهای با خالهاش تماس گرفته و به او گفته است با مادرم برای زیارت آمده بودیم که او ناگهان گم شد و جستجوهای من برای پیدا کردن او نتیجهای نداشت. همه ماجرا طوری رقم خورده بود که انگار مادری دخترش را رها کرده و به دنبال زندگی و بدبختیهای خودش رفته است چراکه آن زن مدتی قبل از شوهرش در شهرستان قوچان طلاق گرفته و برای ادامه زندگی به همراه دخترش به مشهد مهاجرت کرده بود.
با وجود این، کارآگاه احتمال میداد که در پس این حادثه عادی ماجرای تلخ اما رمزآلودی وجود داشته باشد به همین دلیل بیدرنگ به سراغ قاضی ویژه قتل عمد مشهد رفت و تار و پود افکارش را به تصمیم قاضی دکتر صادق صفری گره زد.
هیچ سرنخی از جنایت در این تکبرگ گزارش مفقودی دیده نمیشد و مقام قضایی نیز در تردید قرار گرفت. در همین حال مقام قضایی نیز به تجربه جنایی خود اعتماد کرد و دستور تحقیق از افراد مظنون را توسط کارآگاه داد.
طولی نکشید که سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمدآگاهی) به طرف منزلی در انتهای بولوار توس مشهد حرکت کرد. سروان منفرد (افسرتحقیق) نیز که او را همراهی میکرد نگاهی به نشانی ثبتشده روی برگه شکایت انداخت و نقشه پلیسی طراحیشده را یک بار دیگر مرور کرد چراکه آنها به منزل مردی میرفتند که «فاطمه-ت» (زن گمشده) را به عقد موقت خود درآورده بود.
دقایقی بعد کارآگاهان به طور سرزده مقابل مردی قرار گرفتند که دختر بسیار جوانی نیز در آنجا زندگی میکرد. آن دختر ۲۰ ساله فرزند زن گمشده ۴۰ سالهای بود که هیچ اثری از او وجود نداشت. مرد میانسال که از مشاهده کارآگاهان غافلگیر شده و حیرت کرده بود، خیلی تلاش میکرد خونسردی خود را حفظ کند و به راحتی به سوالات انحرافی کارآگاهان پاسخ میداد.
در همین هنگام بود که چشمان تیزبین کارآگاه در اطراف منزل به جستجو درآمد و ناگهان تکهای از حلقه آهنی را دید که تقریبا شبیه دستبندهای پلیس بود. این فرضیه که وی از عناوین جعلی نیروهای نظامی و یا امنیتی سوءاستفاده میکند در ذهن کارآگاه «نجفی» قوت گرفت و بدین ترتیب کلمات رمزآلود کارآگاهان در جملات آنان به گونهای رقم خورد که افسر تحقیق مرد مظنون را برای گفتگویی محرمانه به داخل اتاقی دیگر کشاند.
کارآگاه که با دستور ویژه قاضی شعبه پروندههای جنایی وارد عمل شده بود چشم به لپتاپی دوخت که در گوشه اتاق روی زمین قرارداشت. بازبینی لپتاپ در یک لحظه افکار کثیف مرد مظنون را نمایان کرد چراکه فیلم های مستهجن زیادی از زنان و حتی زن گمشده در آن ضبط شده بود. اما دختر ۲۰ ساله در این هنگام از بیرون وارد منزل شد و با دیدن این صحنه ناگهان پا به فرار گذاشت. او احتمال می داد کارآگاه فیلمی از او را هم دیده باشد.
با این فرار پشت پرده یک ماجرای جنایی در فرضیه احتمالی کارآگاهان آشکار شد و دیگر تردیدی باقی نماند که «فاطمه-ت» به مکان نامعلومی نگریخته است. دقایقی بعد با کشف دستبند فلزی پلیس از منزل مرد مظنون، مشخص شد که او عنوان نیروهای امنیتی را نیز برای خودش جعل کرده و احتمال وقوع جنایت وجود دارد. بنابراین با دستور قاضی دکتر صادق صفری، متهم مذکور به پلیس آگاهی منتقل شد و در دایره قتل عمد آگاهی مورد بازجوییهای تخصصی قرار گرفت.
مظنون به راحتی همه موارد مطرح شده از سوی کارآگاهان را انکار کرد و گفت: من کارگاه تولید زغال دارم و سال گذشته زنی را که به عقد موقت خودم درآورده بودم به یکی از مراکز زیارتی بردم، اما او به طور ناگهانی گم شد و من هم بعد از این ماجرا دختر او را به عقد موقت خودم درآوردم که با هم زندگی میکنیم.
این جملات برای کارآگاهان رنگ واقعیت نداشت به همین دلیل آنها با شگردی تخصصی دختر ۲۰ ساله را هم به پلیس آگاهی کشاندند و او را نیز مورد بازجویی قرار دادند. دختر جوان که گویی از ماجرایی وحشتناک دلهره عجیبی داشت، با دستانی لرزان گفت: «حسن-ق»که با مادرم زندگی میکرد، از پاییز سال گذشته ادعا کرد مادرم خودکشی کرده و او مادرم را به درمانگاه محرمانهای برده است که به نیروهای امنیتی تعلق دارد و آنجا تحت درمان است.
وی ادامه داد: او به من گفت مادرت که تاکنون در کما به سر میبرد، امروز انگشت خودش را تکان داد و ما امیدوار شدیم به هوش میآید. ولی «حسن» مرا تهدید کرد که اگر در این باره به کسی چیزی بگویم همه خانوادهام را در قوچان به قتل میرساند چراکه او خودش را وابسته نیروهای امنیتی قلمداد میکرد و من هم از این تهدید وحشت داشتم.
با این اظهارات، دوباره «حسن-ق» با نظارت مستقیم قاضی ویژه قتل عمد به اتاق بازجویی هدایت شد و این بار با مشاهده صحنههای مستهجن که در لپتاپ ذخیره کرده بود ناگهان «افکار کثیف» خود را از لانه تاریک ذهنش بیرون کشید و به «جنایت سیاه» اعتراف کرد.
او که در حضور قاضی دکتر صادق صفری راز قتل زن ۴۰ ساله را بازگو میکرد، با بیان اینکه او را ابتدا با قرصهای خوابآور بیهوش کردم، درباره این جنایت هولناک گفت: وقتی در حالت بیهوشی قرار گرفت، شیر گاز شهری را باز کردم تا خفه شد. سپس جسدش را در کنار یکی از کورههای تولید زغال دفن کردم و روی آن را هم با سیمان و سرامیک پوشاندم.
با این اعترافات تکاندهنده، بلافاصله گروه کارآگاهان در کنار قاضی ویژه قتل عمد عازم کارگاه تولیدی شدند و با کمک بیشائبه نیروهای آتشنشانی جسد زن جوان را از زیر خروارها خاک بیرون کشیدند.
در همین حال سرتیپ دوم احمد نگهبان جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی با بیان جزئیاتی از هوشیاری کارآگاهان در کشف این پرونده پیچیده جنایی که با بهرهگیری از تجربیات ارزنده و دستورات قاطع قضایی به نتیجه رسید، گفت: در این پرونده جنایی هیچ سرنخی از ماجرای گم شدن زن ۴۰ ساله وجود نداشت. فقط آذرماه سال گذشته، به دنبال گزارش گم شدن این زن، در حالی پروندهای تشکیل شده بود که هیچیک از اطرافیان این زن نیز به پلیس آگاهی یا مراکز انتظامی مراجعه نکرده بودند، به گونهای که تصور میشد زن جوان به زندگی خود ادامه میدهد؛. اما تیزهوشی یکی از افسران ارشد پلیس آگاهی به یک ماجرای جنایی گره خورد که با حمایتهای قضایی و دستورات محرمانه به نتیجه رسید.
وی با تقدیر ویژه از سرهنگ نجفی و سروان منفرد خاطرنشان کرد: گاهی کشف یک جرم ذهن کارآگاهان را به طور شبانهروزی درگیر میکند و آنها در هر ساعت از زندگی خود به دنبال سرنخهایی میگردند که رازی را کشف کنند تا خونی پایمال نشود و مجرمی ازچنگ عدالت نگریزد.
این مقام ارشد انتظامی همچنین از نظارتها و دستورهای خاص مقام قضایی قدردانی کرد و افزود: با آنکه زمینهسازی تبهکار خطرناک برای فریب دختر مقتول بسیار زیرکانه بود، اما کارآگاهان دایره قتل عمد آگاهی موفق شدند راز این جنایت سیاه را فاش کنند. بنابراین همه افرادی که افکار کثیفی دارند و به دنبال هوسرانی میروند به یاد داشته باشند که روزی باید تاوان تبهکاریهایشان را بپردازند.
سردار نگهبان تصریح کرد: تحقیقات بیشتر برای واکاوی ادعاهای متهم و همچنین افشای زوایای پنهان این جنایت تکاندهنده همچنان ادامه دارد.
نظر شما